زبان فارسی

گردآوری مطالب :اسفندیار آقاجانی

زبان فارسی

گردآوری مطالب :اسفندیار آقاجانی



نام های تالشی

هر ملت ، جمعیت و قومی که در جایی زندگی می کنند به هنگام سخن گفتن درباره چیزهای مختلف بی شک نیاز به استفاده از نام افراد یا چیزها و حیوانات دارد.این مسئله سبب شده است که هر چیزی دارای نام مخصوص به خود باشد و این نام های گوناگون سبب می شوند که کاربر از بین گزینه های مختلف از یک نوع، هرگز اشتباهی نکند. این نامگذاری برای انسان ها در زندگی ما زیاد رخ می نماید. در بین اقوام مختلف هم برای نامگذاری نوزادان ضمن این که رسوم منحصر به فردی وجود دارد؛ نام های مورد استفاده دربین اقوام متعدد نیز با توجه به زبان اقوام متفاوت است. به عنوان مثال نام های مورد استفاده در بین قوم عرب و اقوام ایرانی متفاوت بوده و می باشند. افراد با توجه به فرهنگ قومی و یا فرهنگ ملی و یا فرهنگ دینی و مذهبی و برخی نیز با توجه به مد روز برای فرزندان خود نام انتخاب می کنند. اما در این میان به منظور حفظ فرهنگ اقوام گوناگون استفاده از نام های گوناگون که در بین اقوام مختلف دارای کاربرد می باشند، الزامی است.

قوم تالش نیز یکی از اقوام قدیمی ایرانی است که اگر چه آن طور که شایسته اش می باشد، شناخته نشده و شناسانده نشده است؛ ولی یکی از اقوامی است که بخش بزرگی از فرهنگ اصیل ایرانی را در گوشه گوشه آثار به جای مانده از نیاکان تالشان حفظ کرده است. تالش ها که سرزمین تالش(از غرب سپیدرود تا رود کورا در جمهوری آذربایجان) محل اصلی زندگی این قوم از گذشته ها تا حال بوده است، به زبان تالشی صحبت می کنند؛ اما نام های تالشی که به زبان تالشی می باشند، متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. تأسف بارتر این که این نام ها حتی در بین تالشان نیز اندک اندک کاربرد خود را از دست می دهند. نکته دیگر این که حتی در بین پژوهشگران فرهنگ قوم تالش نیز به نام های تالشی کمتر توجه شده و پژوهش خاصی روی آن ها صورت نگرفته است.

نام های مردان:

نام های ذکر شده در زیر به جز سه نام اول هنوز هم در بین تالشان کاربری دارند و تالشان زیادی را می توان دید که هنوز هم دارای یکی از نام های زیر می باشند.

راتی نس rātines ـ نام یکی از قهرمانان تالشی عهد باستان

آرتاگرس ārtagres ـ نام یکی از سرداران کادوسی (تالشی) در جنگ بین اردشیر  دوم و کوروش در سال 401 پیش از میلاد که فرمانده یک گروه شش هزار نفری بود.

داتام dātam ـ نام سرور و فرمانده کادوسی ها در دوره ای از عهد باستان.

بلبلbƏlbƏl ـ بلبل

بندیbandi - منسوب به بند (قله های بلند)

پشو pašu ـ شراره کوچولوـ شراره محبوب

کوله kula - کوچولو ـ کوچولوی محبوب

پت pat ـ احتمالاً به معنای بزرگ باشد ( در منصب های باستانی ایران ده یوپت یعنی بزرگ ده )

مونگولوmungulu ـ کوچولو ـ کوچولوی محبوب

کیشی kiši ـ کوچولوی خواب آلو ـ خواب آلوی محبوب

تا تا : tātā ـ نینی کوچولو ـ کودک ـ نوزاد ـ بچه

مولو mulu ـ ؟

بلی bƏli  ـ ؟ ـ بل bƏl در تالشی معادل قلو (مثل دو قلو و…) است.

نجان najān ـ جان مادر

بلاله bəlāla ـ برادر کوچک ـ برادر محبوب

هیلا haylā ـ ؟- شاید فریاد کوچک ـ زمزمه ؟ ـ (هی hay در تالشی معادل فریاد بلند ( = های ) است

مچو maču - ؟- شاید به معنای بوسه کوچک باشد . چرا ممکن است مچ شکل تغییر یافته ماچ به معنای بوسه باشد.

تا تا tātā ـ نینی کوچولو ـ نوزاد ـ کودک

نازه nāza ـ ناز کوچولوـ ناز محبوب

بلامه bəlāma ـ برادر کوچک من ـ برادر محبوب من

مچی məči ـ ؟

نام های زنان :

نام های زیر با کاربری زیاد هنوز هم درتالش شنیده می شود این نام ها هم از زمان های قدیم تا هنوز برای نامگذاری زنان استفاده می شوند.

پمچال pamčāl ـ پامچال

کینه وس kinavas ـ دختر بس

توته  tuta ـ توت کوچک ت شاید همان تیتَه tita  به معنای شکوفه باشد.

ویله vayle ـ عروس کوچک ـ عروس محبوب

خالا xālā ـ خواهر

گیریه girya ـ ییلاق کوه های بلند ـ ارتفاعات بلند(گییَه giya هم تلفظ می شود.)

گیریه ناز giryanāz ـ ناز ییلاق

ولی vəli ـ گل کوچک ـ گل محبوب

نه na ـ مادر ـ مخفف ننه

نری nari ـ ؟ اُریب

بنوشه banuša - بنفشه

شتلی šətli - سفیدمثل شیر

ممن maman - مامان ـ نوعی گل (ممنگ mamang )

ننه نازnanaāz-  ناز مادر ـ کسی که مادرش ناز است.

ننه خاس nana xās ـ زیبای مادر ـ کسی که مادرش زیبا است .

خاسی xāsi - زیبا روی کوچولو ـ زیبا روی محبوب

خوری سو xurisu ـ نور خورشید

نازی nāzi - ناز کوچولوـ ناز محبوب

گییه giya ـ(گیریه ) - ییلاقات بلندـ ییلاق ـ ارتفاعات بلند

کینه خاس kinaxās ـ دختر زیبا ـ زیبا دختر

جوجو juju ـ شیرین مثل شیر ـ پستان مادر ـ شیر

شینی šini - شیرین

تمی tami ـ کوچولوی آرام ـ آرام محبوب

تمام tamām ـ پایان

متان matān ـ ؟

سیمی simi ـ ؟ شاید سیمین

قژی Qəži -؟

مچی məči -؟

مشکه məška ـ ؟ شاید منسوب به مُشک باشد ـ مشک کوچک (؟) مشک محبوب (؟)

تیتَه tita  - شکوفه

نام های پیشنهادی

اگر چه امکان این که امروزه کسی بخواهد نام فرزند خود را یکی از نام های تالشی انتخاب کند ،یا در بین بستگان و اعضای خانواده به صورت مستعار از یکی از نام های تالشی برای فرزندش استفاده کند ، کم هم نیست ،ولی به نظر می رسد باید این فرزهنگ ترویج یابد. لذا با استفاده از نام های قدیمی و نام های غیرموجود برخی اسامی یز به خانواده ها پیشنهاد می شود که امید است مورد استفاده قرار گیرند. البته برهی از این نام ها مانند کوشیار و آژیار و والیوَه و ... توسط برخی از تالشان مورد استفاده قرار گرفته اندف در حالی که بچه های شان کم تر از هفت ـ هشت سال سن دارند و این نشان از تمایل تحصیلکردگان تالش به این کار نیک دارد.

1ـ (نام های مشترک)

آژیارāziyār ـ زنده کننده

آژیم āzim - زنده شدن دوباره

پرزچم pərzacham - چشم آبی

کوشییار kushiyār - مانند کوه

الماس almās - نام کوهی ست در اسالم

2ـ نام های زنان :

پریینه parpina - پروانه

آشیر āšir - نام خواهر ( و به روایتی نامزد) یکی ازشخصت های اسطوره ای تالشی

گاجوجو gājuju ـ نوعی گیاه خودرو که گلدهی آن در فرهنگ تالشان نماد آمدن بهار است .

استرشی āstaraši ـ ستاره

کوکو kuku ـ فاخته

خاسه خالا khāsakhālā ـ خواهر زیبا

سیفه تیته sifatita - شکوفه درخت سیب

سیفه چیزه‌:sifachiza - شکوفه درخت سیب

کینه خاس kinakhās ـ دختر زیبا

ننه ناز nana khās ناز مادر ـ کسی که مادرش نازاست

خاسی khāsi - زیبا روی کوچولو ـ زیبا روی محبوب

خوری سو khurisu - نور خورشید

نازی nāzi ناز کوچولوـ ناز محبوب

بنوشه banuša بنفشه

گیریه girya ییلاق ـ کوه های بلند ـ ارتفاعات بلند

گیریه ناز giryanāz ناز ییلاق

ولیvəli ـ گل کوچک ـ گل محبوب

چیزه čiza ـ شکوفه ـ گل

پمچال pamčāl پامچال

کینه وس kinavas دختر بس

ول  vəl گل

ولی  vəli ـ گل کوچک ـ گل محبوب

میشیند mišind بنفش

تیته tita ـ شکوفه

ممنگ mamang ـ نوعی خودرر

خاس khās زیبا ـ ریبا روی

کینه اون خاس kina oun khās - زیبای دختران

والیوه vāliva ـ نسیم

گیسیین gisayin دارنده گیسو

وله پرگه vālaparga ـ گلبرگ

3ـ نام های مردانه

زوا اون خاس zuwaoun khās - زیبای پسران

کیشی kiši - کوچولوی منسوب به شمشاد

ملی mali - کوچولوی خواب آلو ـ خواب آلوی محبوب

خاسه برا khāsabərā ـ برادر زیبا

داتام dātām ـ نام سرور  و فرمانده کادوسی ها در دوره ای از عهد باستان

بلبل bəlbəl ـ بلبل

بندی bandi (منسوب به بند ) قله های بلند

پشوpašu ـ شراره کوچولو ـ شراره محبوب

برالا bərālā برادر کوچک ـ برادر محبوب

نجان najān ـ جان مادر

بلاله bəlāla ـ برادر کوچک ـ برادر محبوب

البته ممکن است در آینده جوانان تالش با عنایت به روش های جدید نامگذاری که در خانواده ها  مدشده است (از قبیل به روز بودن) با کمک قوانین خاص دستور زبان تالشی از مصادر مختلف نام های گوناگونی استخراج و پیشنهاد نمایند که در این صورت به نظر می رسد، باید پس از مشورت با فعالان فرهنگی منطقه نسبت به نامگذاری فرزندان تالشان اقدام شود..

منبع:http://taleshan.iran.sc/post/22

وجه تسمیه سرعین

وجه تسمیه سرعین

سرعین به زبانی ترکی (سریین) به معنای محل خنک می‌باشد سرعین در فرهنگ لغات عربی به معنی سرچشمه می‌باشد. در ادوار گذشته ازاین منطقه به نام‌های ساری قیه، سارقین، سرائین، سرقین یادکرد می‌شده است.

منبع

فرهنگ

لغت نامه دهخدا

فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ٔ ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و تربیت است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). به معنی فرهنج است که علم و دانش و ادب باشد. (برهان ) :
ای زدوده سایه ات ز آیینه ٔ فرهنگ زنگ
بر خرد سرهنگ و فخر عالم از فرهنگ و هنگ .
کسائی .

ای امیر مهربان این مهرگان خرم گذار
فر و فرمان فریدون ورز با فرهنگ و هنگ .
منجیک ترمذی .

یکی پور دارم رسیده بجای
بفرهنگ جوید همی رهنمای .
فردوسی .

ببالا و دیدار و آهستگی
بفرهنگ و رای و بشایستگی .
فردوسی

حیوانات به زبان انگلیسی

نام

معادل فارسی

نام

معادل فارسی

bull

گاو نر

fox

روباه

cow

گاو ماده

bear

خرس

calf

گوساله

polar bear

خرس قطبی

horse

اسب

koala bear

کوالا

mule

قاطر

panda

خرس پاندا

pony

اسب کوتاه

wolf

گرگ

donkey

الاغ

tiger

ببر

sheep

گوسفند

lion

شیر

lamb

بره

leopard

پلنگ

goat

بز

hyena

کفتار

kid

بزغاله

elephant

فیل

pig

خوک، گراز

zebra

گورخر

sow

ماده خوک بالغ

giraffe

زرافه

piglet

بچه خوک

buffalo

بوفالو

cat

گربه

camel

شتر

dog

سگ

raccoon

راکون

mouse

موش

skunk

راسو

bat

خفاش

beaver

سگ آبی

squirrel

سنجاب

boar

گراز نر

chipmunk

سنجاب راه راه

possum

صاریغ

rabbit

خرگوش

kangaroo

کانگورو

moose

گوزن شمالی

porcupine

جوجه تیغی

buck

گوزن نر، خرگوش نر

mole

موش کور

گرگ

گرگ

لغت نامه دهخدا

گرگ . [ گ ُ ] (اِ) پارسی باستان ورکانا ، اوستایی وهرکه (گرگ )، پهلوی گورگ ، هندی باستان ورکه (گرگ )، ارمنی گل ، کاشانی ور، ورگ ، ورگ ، مازندرانی وُرگ ، کردی ورگ ، افغانی لوگ ، اُسّتی برق یا بیرق ، بیرنق ، بلوچی گورگ ، گورک ، یودغاورگ ، یغنابی ارک جانوری است وحشی از تیره ٔ گربه سانان از راسته ٔ گوشتخواران که در روسیه و نروژ و امریکای شمالی فراوان است و در ایران نیز هست . جانور خطرناکی است و به چارپایان و انسان به هنگام گرسنگی حمله میکند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). معروف است.


معنی کلمه گرگ به انگلیسی

گرگ
wolf
سگ گرگ
German shepherd
گرگ انسان
werwolf
گرگ صفت
wolfish
گرگ و میش
dusk , twilit
گرگ وار
lupine

گرگ در تالشی ورگ و در تالشی خطبه سرا وَگ  و هم چنین هَشْرات

گرگ در ترکی قورد و جاناوار هم گفته میشه .

سیومک (توکای سیاه)



توکای سیاه

نام علمی : Turdus Merula

نام انگلیسی: Blackbird    

نام فارسی: توکای سیاه

 

 

پراکندگی

مشخصات ظاهری: این پرنده، 21 سانتیمتر طول دارد و تماما سیا با منقار زرد است. پرنده ی جوان؛ د ر سال اول عمر؛ پرو بالش ثهوه ای تیره و منقارش زرد تیره است. پرنده ی ماده ، ب رنگ قهوه ای تیره با گلو سینه ی کمرنگ تر و خالدار دیده می شود. چانه نخودی با رگه های قهوه ای تیره و پاها، سبز تیره است. پرنده ی جوان ، شبیه ماده است، اما در زیر تنه اندکی خال خالی با منقار نسبتا سیاه است. بسیار شبیه سار است؛ اما با دم بلندتر و بدن کشیده تر واغلب لابلای شاخه ها دیده می شود و به ندرت روی زمین می نشیند. هنگام تغذیه روی زمین جست می زند (راه نمی رود) و از تمشک و سایر دانه ها تغذیه می کند.

صدا: صدای این پرنده فلوت مانند و متنوع به صورت « چک- چک- چک» شنیده می شود.

زیستگاه: این پرنده در مناطق چنگلی، باغ ها ، باغچه هایی که پوشش زیرین آنها عنی باشد و پرچین ها و اغلب نزدیک کشتزارها به سر برده ولابلای درختان و شاخه های انبوه آشیانه می سازد. در ایران، زمستان ها نسبتا فراوان است و به تعداد فراوان تولید مثل می کند. گزارش هایی مبنی بر مشاهده ی تولید مثل این پرنده در شهر فردوس خراسان وجود دارد.


منبع


نام فارسی : توکای سیاه
نام انگلیسی : Eurasian Blackbird
نام عربی : سمنه سوداء
نام علمی : Turdus merula



سیومک  نام تالشی پرنده ای سیاه رنگ هست که در مناطق تالش هم دیده می شود واز پرندگان زیبایی هست که متاسفانه در فصل زمستان مورد هدف تیر شکارچیان قرارگرفته و شکار می شود .امیدوارم مسئولین اقدامی اساسی کرده و با جمع آوری سلاح های شکاری نگذارند که بیشتر از این حیات جانوری و زیبایی های طبیعت خدادادی ما لطمه ببیند. وضعیت محیط زیستی خوبی نداریم و روز بروز طبیعت گیاهی و جانوری ایران روبه نابودی نزدیک می شود .
نام ترکی سیومک(قره توق)

سیامک


لغت نامه دهخدا

سیامک . [ م َ ] (ص ) مجرد که از ترک و تجرد باشد. (برهان ) (آنندراج ). برساخته فرقه ٔ آذرکیوان است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 254 شود. در اوستا «سیامک » به معنی سیاه موی مند،دارای موی سیاه و جزو اول آن «سیاوا» (سیاه ) است . (از برهان قاطع چ معین )

آیا می دانید تالشان چرا خروس سفید را گرامی می دارند :


 آیا می دانید تالشان چرا خروس سفید را گرامی می دارند :

   در فرهنگ مَزدیَسنا ( آیین زرتشت )، خروس از مرغان مقدس است و به فرشته ی بهمن اختصاص دارد. خروس در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را می راند و مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار می خواند. این حیوان با کمک سگ، در برانداختن دشمنان از همکاران سروش به شمار می رود. علاوه بر این ، وظیفه ی پیک سروش نیز بر عهده ی خروس است و در سپیده دم، مژده ی سپری شدن تاریکی شب و برامدن فروغ روز را به همراه دارد، در حالی که دیو بوشاسپ (در اوستا و بندهشن دیوی است که تنبلی می آورد) مردمان را به خواب دعوت می کند (فرهنگ ایران باستان : ۳۱۸/۱).

منبع؛پایگاه تالش شناسی دکترعلی عبدلی

@bataleshanرادیو تالشان

برخی واژه‌های ژاپنی در فارسی

برخی واژه‌های ژاپنی در فارسی
واژه هایی نظیر کایزن، کانبان، گن‌با، پنج اس و … که متخصصان آن‌ها را بسیار به کار می‌برند و یا در ورزش‌های رزمی، واژه‌های کاراته، جودو، جوجوتسو (اغلب به شکل جوجیتسو)، کن‌دو، کاراته‌کا، جودوکا، سن‌سی، دان، تاتامی، دوجو، کاتا، کومی‌ته، کی‌آی، تاچی و … ژاپنی هستند.


chijiku) 無花果) “انجیر“

از کلمه‌ی انجیر [anji:r] فارسی. این کلمه فارسی در زبان چینی، با سه نگاره (کانجی) چینی 映日果 نوشته شده است که تلفظ این کلمه یعنی [ying jih kuo] را نشان می‌دادند که [kuo] به معنی میوه است. بعدها در زبان ژاپنی، با حفظ تلفظ، نگاره‌های دیگری برای این کلمه برگزیدند. نگاره‌هایی که ژاپنی‌ها، ای‌چی‌جی‌کو (انجیر) را با آن می‌نویسند (無花果) به معنی میوه‌ی بدون گل است. زیرا میوه‌ی انجیر بدون گل‌دادن و حتا پیش از رویش برگ، بر درخت ظاهر می‌شود. ظاهرن درخت انجیر گیاه بومی منطقه‌‌ی آسیای صغیر بوده است و مردمان شرق دور از طریق ایرانیان با آن آشنا شده‌اند.



http://aryaadib.blogfa.com/post-939.aspx