زبان فارسی

گردآوری مطالب :اسفندیار آقاجانی

زبان فارسی

گردآوری مطالب :اسفندیار آقاجانی

سپاس- ریشه شناسی واژه "سپاس"

سپاس

فرهنگ لغت عمید

(اسم، اسم مصدر) [پهلوی: spās] ‹سپاسه› [sepās]
۱. حمد؛ ثنا؛ درود؛ ستایش.
۲. شکر: ♦ سپاس خدا کن که بر ناسپاس / نگوید ثنا مرد مردم‌شناس (نظامی۵: ۸۳۱)، ♦ هنوزت سپاس اندکی گفته‌اند / ز بیور‌هزاران یکی گفته‌اند (سعدی۱: ۱۷۴)، ♦ به این سپاس که مجلس منوّرست به ‌دوست / گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز (حافظ: ۵۲۲).
۳. لطف؛ شفقت.
۴. [قدیمی] منت.
⟨ سپاس پذیرفتن: (مصدر لازم) [قدیمی]

۱. قبول منت کردن؛ ممنون شدن.
۲. شکر کردن.
⟨ سپاس داشتن: (مصدر لازم)
۱. شکر نعمت به جا آوردن؛ ممنون بودن.
.[قدیمی] منت داشتن.⟨ سپاس ‌گزاردن: (مصدر لازم) [قدیمی] شکر نعمت به جا آوردن؛ شکر کردن.


 ریشه شناسی واژه "سپاس"

❗️چندی است که تصور و تعبیری اشتباه از واژه سپاس در فضای مجازی منتشر می شود>(سپاس=سه+پاس!)، که البته حاصل ذوقیات و بافته‌های ذهنی است و هیچ ریشه زبانشناسی و تاریخی ندارد.

✅ در زبان اوستایی عدد ۳ به صورتِ θri (ثری) خوانده می‌شود. برای نمونه در اوستا، یسنای ۹، بند ۸ اژی دهاک با صفتِ سه پوزه (به اوستایی: θri-zafanem) خوانده شده است. همچنین تلفظ عدد ۳ در پارسی میانه (پهلوی) نیز sih است...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.