-
فهرست واژگان انگلیسی با ریشه فارسی
دوشنبه 28 دی 1394 09:07
A Abbasi:سکه و واحد وزن ایرانی و افغانی . ریشه شناسی: عباس + ی (پسوند فارسی). مربوط به شاه عباس اول (مرگ ۱۰۰۷).(البته خود کلمه عباس کلمهای عربی است) Abkar:سازنده یا فروشندهٔ مشروب. ریشه شناسی:آب( فارسی باستان pi-) +کار (از فارسی میانه ) Abkari:ریشه شناسی: "Abkari" ساختن یا فروختن مشروبات سکر آور....
-
هر کلمه یک میراث ماندگار است.
دوشنبه 28 دی 1394 08:55
هر کلمه یک میراث ماندگار است. میراثی چنان ارزشمند که انسانها بر سر تصاحب آن در کشمکش هستند. اما غافل از اینکه کلمه مال همه انسانهاست تا زمانی که معنی ای را افاده می کند زنده است. و فرق نمی کند از دهان کدامین فرقه و قوم و ملت درمی آید. کلمه مال نوع بشر است. http://etimology.mihanblog.com /
-
ژیه ، روخون،سلینگه وا
یکشنبه 27 دی 1394 21:46
فرامرز مسرور ماسالی: سطری بر گزارش «نیمی در مه، نیمی در غبار». شماره 4229 دوشنبه 3 اردیبهشت 1386 روزنامه همشهری را که ورق میزدم به عنوان « نیمی در مه، نیمی در غبار » با تصویری از «قله ژیه» یا «قله روخون» برخورد کردم. نویسنده محترم مثل همه کسانی که از سردرد و دلسوزی به افتخارات گذشته مینگرد و بر بیتوجهی و کمتوجهی...
-
امثال و حکم در زبان تالشی دهستان میناباد
یکشنبه 27 دی 1394 20:26
امثال و حکم در زبان تالشی دهستان میناباد * آز کی بِزَه چورنیم، چه ایله بِز ، چه صاگِله بِز : من که بز چران یا چوپان هستم ، چه یک بز چه صد بز. اغلب وقتی به کار می رود که نفی کمیت یک کار مورد نظر باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * آز وُنَم نیَه ، تِووُنَش بِدوش : من...
-
لغات فارسی با ترجمه زبان تالشی
یکشنبه 27 دی 1394 19:54
لغات فارسی با ترجمه زبان تالشی ✳️فارسی ✳️تالشی ▫️خانه که ka ▫️مغازه دکون Dekon ▫️کلبه کوتوم kotom ▫️ییلاق گیریه girya ▫️برف ور var ▫️چشمه چه مه chema ▫️تپه بند band ▫️بالا که فا kafa ▫️پایین جیر jir ▫️داخل دیله dila ▫️استخر سل sel ▫️قفسه رفات rafat ▫️نهر ده غن daghan ▫️زخم زم zam ▫️رقص وشتن vashtan ▫️امروز اوری ori...
-
میهن ،کشور
یکشنبه 27 دی 1394 18:34
میهن فرهنگ لغت عمید (اسم) [پهلوی: mehan] [mihan] ۱. وطن. ۲. [قدیمی] زادگاه؛ زادبوم. ۳. [قدیمی] خانه. ۴. [قدیمی] قبیله؛ خانمان. کشور فرهنگ لغت عمید (اسم) [پهلوی: kišvar] ‹کشخور› [kešvar] سرزمینی پهناور شامل چند استان یا ایالت که مردم آن مطیع یک دولت باشند؛ اقلیم؛ مملکت....
-
واژه
یکشنبه 27 دی 1394 18:21
واژه فرهنگ لغت عمید (اسم) [پهلوی: vačak] [vāže] لغت؛ کلمه. فاواژه ناواژه نافاواژه فاواژه : اصطلاحی است برساخته (جعلی) که از ترکیب "فاوا" به معنای "فن آوری اطلاعات و ارتباطات " و "واژه" ساخته شده است . منظور از فاواژه ، اصطلاحی از مجموعه واژگان فن آوری اطلاعات و ارتباطات است....
-
معادل اصیل «سگ» در زبان های ایرانی غربی
یکشنبه 27 دی 1394 13:29
معادل اصیل «سگ» در زبان های ایرانی غربی تالشی: اَسپه سمنانی: اِسپا مراغی: اسبا زازایی: سپه (تنها در یک زیرگویش زازایی این واژه حفظ گردیده است) کردی: سپه ل / سپندی (واژه ی «سه گ» یا «سه (و)» در قاطبه ی گویش های کردی در اصل وام واژه ای است فارسی) ـــــــــــــــــــــــــــــــــ مادی باستان: spaka مراغی: esbā تالشی:...
-
یک بیت شعر به زبان پهلوی_آذری
یکشنبه 27 دی 1394 10:28
یک بیت شعر به زبان پهلوی_آذری و با لهجهی تبریزی از هُمام تبریزی: وهار و ول و دیم یار خوش بی اوی یاران مه ول بی مه وهاران معنی: بهار و گل و روی یار خوش هستند. اما بدون دوست هیچ گل و بهاری نیست.
-
ابلق
یکشنبه 27 دی 1394 08:53
ابلق لغت نامه دهخدا ابلق . [ اَ ل َ ] (ع ص ، اِ) بعض لغت نامه نویسان فارسی این کلمه را معرب ابلک فارسی گفته اند لکن لغویون عرب اشاره ای بدان نکرده اند. دورنگ|| رنگی سفید که با آن رنگ دیگر باشد. (زوزنی ). || چپار. خلنگ . خلنج . پیس . پیسه . نر پیسه .(منتهی الارب ). || سیاه و سفید. || از خیل بمنزله ٔ ابقع است از مرغان و...
-
حجامت در تالشی میشه :کْوَ،کوله ، کوپه
شنبه 26 دی 1394 20:29
حجامت فرهنگ لغت عمید (اسم مصدر) [عربی: حجامة] (پزشکی) [he(a)jāmat] خون گرفتن از بدن؛ از روشهای درمانی در طب سنتی که با شکافتن پوست و خارج کردن خون انجام میشود. حجامت در تالشی میشه : کْوَ،کوله ، کوپه cupping معنی حجامت در انگلیسی
-
معنی خطبه سرا
شنبه 26 دی 1394 15:00
با سلام واژه خطبه سرا از دو کلمه خطبه +سرا ترکیب یافته از نظر لغوی اگر بخواهیم این واژه ها را معنی کنیم خطبه به معنی سخنرانی و وعظ و پسوند سرا به معنی جا و مکان می باشد .اسامی مشابهی هم در منطقه تالش وجود دارد از جمله خاصه سرا،خاله سرا،بوره سرا،دیگه سرا،علی سرا،اسبه سرا،قندی سرا،رودبار سرا. در مورد وجه تسمیه خطبه سرا...
-
بررسی ریشه کلمه " لوندویل"
جمعه 25 دی 1394 23:22
بررسی ریشه کلمه " لوندویل" به قلم فرید حاجی آقا زاده(ارسال از طریق ایمیل) نگارنده هیچ ادعایی در زمینه ریشه شناسی و زبان شناسی ندارد و فقط از روی علاقه شخصی تحقیقات و مطالعاتی در این زمین دارد. بنده فقط یک کناب در این زمینه به اسم " وام واژگان فرانسوی در زبان پارسی" نوشتم. ریشه شناسی یا اتیمولوژی،...
-
واژه های تالشی(لهجه خوشابری)
جمعه 25 دی 1394 16:14
واژه های تالشی(لهجه خوشابری) چی چ مه/تابوت سرطق/زیاد شلوغ و حرف گوش کن نباشه کچ/کنج اتاق یا گوشه خونه شندر/لباس شی /پیراهن ویوراشته/دراز کردن پا پیشکامنیه/پیچاندن زما/داماد پرژن/زن بابا مه مه /مادر بزرگ نیمچه/پیش دستی خلا/لباس پاچمه/دامن لباس تالشی جیخته/پنهان شدن پاتک/ پلکان بلته/تبر بله ت /دروازه مل/گردن مال/ سستی و...
-
معرفی وبلاگهای لیثی حبیبی
پنجشنبه 24 دی 1394 21:46
http://kashkara.blogfa.com وَشتَن ِ واژه ها شعر ، نقد ، داستانک ، طنز ، ترجمه و نکته jahanezaban جهانِ زبان و واژه شکافی دریای تالش جستجوی صادقانه؛ مانندِ سیاستِ زیبا، بی سیاست بازی
-
استکان
پنجشنبه 24 دی 1394 21:06
استکان از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد یک استکان چای استکان (به روسی: Стакан) ظرفی شیشه ای یا سفالی -لعابی است که برای نوشیدن چای و قهوه استفاده میشود. استکان معمولاً از جنس شیشه ساخته میشود و دارای دیوارهای استوانهای یا مخروطی با کفی تخت است. معمولاً نوشیدنی داغ را درون استکان میریزند و استکان را با نعلبکی استفاده...
-
وجه تسمیه لوندویل
پنجشنبه 24 دی 1394 18:49
وجه تسمیه لوندویل کلمه ویل در اسامی بعضی از شهرها وروستاها ومناطق آمدهاست مانند آرت اویل(اردبیل)-لوندویل ـ ویله دره- ویلکیج و....اینکه معنی ویل چیست از کدام زبان وارد این منطقه شده است جای بحث است بابا صفری در کتاب اردبیل در گذزگاه تاریخ در معنی آرتاویل آورده است آرتا به معنی مقدس و ویل به معنی شهر . ولی به این امر...
-
طالش دولاب
پنجشنبه 24 دی 1394 17:47
لغت نامه دهخدا : طالش دولاب معنی : طالش دولاب . [ ل ِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در گیلان . مطابق تقسیماتی که در جغرافی کیهان برای گیلان شده ، هفدهمین ناحیه محسوب است . از شمال محدود است به اسالم و از مغرب به خلخال ، و از جنوب به شاندرمن و گسکر طول آن 431 و عرض آن 30 کیلومتر، و به دو ناحیه تقسیم میشود: اول گل دولاب که...
-
زبان و گویش تاتی روستای کرینگان
پنجشنبه 24 دی 1394 16:29
این گونه تاتی ، گویش روستاهای اوشتبین ، چای کندی،ونیستان و چند آبادی دیگر است که همگی دارای ویژگیهای گویشی مشترک اند. در این گونه ، تفاوت جنس ملاحظه نشده است ؛ مضاف الیه و صفت ــ چنانکه در گویشهای کرانة خزر دیده می شود ــ پیش از مضاف و اسم می آید؛ اسم در حالت فاعلی و انواع حالات غیر فاعلی به کار می رود؛ مصدر دارای...
-
افسانه تالشی لِدو و تصنیف «لدو به»
پنجشنبه 24 دی 1394 00:02
افسانه تالشی لِدو و تصنیف «لدو به» افسانه تالشی لِدو و تصنیف «لدو به» توضیح: «لِدو بِه» تصنیفی است با مایه رزمی که با الهام از افسانهای باستانی در تالش ساخته و اجرا شده است. طبق این افسانه در زمانهای قدیم دو برادر بنامهای لِدو و محمود زندگی میکردند و خواهری داشـتند که در شجـاعت و هـنر و زیبایی شهره زمان بود. لدو و...
-
ییلاق، تابستانگاه
چهارشنبه 23 دی 1394 18:16
برابر (معادل) پارسی (فارسی) واژه (لغت) ییلاق واژه (های) تابستانگاه است. ییلاق فرهنگ لغت عمید (اسم) [ترکی، مقابلِ قشلاق] [yeylāq] ۱. سردسیر؛ کوهپایه و جای سرد. ۲. محل خوشآبوهوا در خارج شهر که در فصل تابستان در آنجا بهسر میبرند؛ ایلاق.
-
گیریه
چهارشنبه 23 دی 1394 18:08
در مورد واژه ییلاق گه گفته میشود واژه ای مغولیست در زبان ایرانی باستان بنام گیریه نامیده می شد که به مفهوم مراتعی بوده به عنوان محل دامداری سنتی و چرای دام این واژه از دو بخش (گی) + (ریه) تشکیل شده که واژه (گی) به معنی احشام مختلف اهلی است که توسط چوپانهائی که (گیهَ وون = نگبان گله ) به چرا برده میشود اما واژه (ریه )...
-
ترجمه تالشی
چهارشنبه 23 دی 1394 13:51
ترجمه تالشی جمله نگذاریم بمیرد جنگل، که جهان خواهد مرد. نگذاریم بمیردجنگل,که جهان خواهد مرد, ترجمه:مرزم ویشه بمری, ک دنیا نی اینه مر Marzam visha bemer ta k denia aina mer لهجه/خاشه بری تایپ:سارا,ج نگذاریم بمیرد جنگل، که جهان خواهد مرد. ترجمه:نرزمون ویشه بم،ک دنیونی بمردی لهجه :جوکندانی نام مترجم :محمودی مَشْتَمو ویشَ...
-
دیز
سهشنبه 22 دی 1394 15:47
دیز فرهنگ فارسی معین (اِ.) 1 - رنگِ اسب یا استر. 2 - شبیه ، مانند. 3 - دژ، قلعه . دیز فرهنگ لغت عمید (اسم) [قدیمی] [diz] = دِژ دیز لغت نامه دهخدا دیز. (اِ) رنگ و لون را گویند عموماً چنانکه اسب سیاه خسرو پرویز را شبدیز میگفتند یعنی شبرنگ و رنگ سیاه را گویند خصوصاً و رنگ خاکستری بسیاهی مایل را نیز گفته اند که مخصوص اسب...
-
ابر (هر یا خر تالشی)
سهشنبه 22 دی 1394 13:56
نظر چند تن از تالش زبانان در ترجمه جمله (امروز هوا ابری هست ) در گروه تلگرامی زبان تالشی اومروز هوا درورده. در واقع به هوای ابری هوا بهم خورده میگن.hava darvarda به مه هم که میگن خرkher ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امروز اسمان ابری است/اوری هوا درورده/مه باشه میگن هوا خره...
-
هیرکانی:خور: کاسی ......
سهشنبه 22 دی 1394 00:26
هیرکانی: وِهْرْکَه (اوستایی)/ وَرکانَه (فارسی باستان)/ وِرکَه (سنسکریت)/ میرقَنَیَئیپ (عیلامی). سرزمینهای حدود گرگان و جنوب شرقی دریای کاسپین/ مازندران. وهرکانه یکی از نواحی متصرفه حکومت هخامنشی بود. خور: هور/ خورشید/ خْوِنْگ و هْوَر و هْوَرِخْشَئِتَه (اوستایی). خورشید و ایزد نگاهبان آن. یکی از یشتهای اوستا به...
-
پرندگان جنگلی(تالشی)
دوشنبه 21 دی 1394 23:57
پرندگان جنگلی در حوزه جغرافیایی سرزمین کهن و باستانی تالش بزرگ کوکو تی تی ( فاخته که در فرهنگ مردم و موسیقی کهن قوم تالش برخوردار از جایگاهی بس رفیع می باشد)، بلبل ،تورک( قرقاول)، شاپرک (کوره شه په ره ،یا ، شه وا پَر، یا ،خفاش)، واشک (قرقی)، کَفات ، الق (الغ)،که همان پرنده شاهین می باشد،کلاچ، انواع عقاب ( عقاب سر سفید...
-
تیجره / tijara
دوشنبه 21 دی 1394 20:35
تیجره / tijara رود بزرگی از وسط شهر کلن آلمان می گذرد که نامش « راین » است. این رود قابل کشتیرانی است. از آلمانی ها شنیده ام که اعتقاد دارند این کلمه از « راه » گرفته شده است؛ زیرا در زمان های قدیم رفت و آمد در اروپای گیلان تیپ و « چفت رفت / čəft ə rəft » ،بسیار مشکل بود ؛ در نتیجه ، مردم از مسیر رودها به عنوان راه...
-
بهمن
دوشنبه 21 دی 1394 12:52
بهمن لغت نامه دهخدا بهمن . [ ب َ م َ ] (اِخ ) در اوستا «وهومنا» پهلوی «وهومن » مرکب از دو جزو «وهو» بمعنی خوب و نیک و مند از ریشه ٔ «من » بمعنی منش پس بهمن بمعنی به منش و نیک اندیش ، نیک نهاد. طبری (ج 2 ص 4 ) گوید: «تفسیر بهمن بالعربیة «الحسن النیة» وی یکی از امشاسپندان و نخستین آفریده آهورمزداست . در جهان روحانی مظهر...
-
یک داستان بسیارقدیمی تالشی-ازدوران تالش کهن
یکشنبه 20 دی 1394 21:44
یک داستان بسیارقدیمی تالشی-ازدوران تالش کهن لطفابخوانیدوبرای دوستان بفرستید:ازبزرگان قدیمی شنیده شده که درتالش قدیم درمنطقه سوه لون تالش کهن (سبلان امروزاردبیل) پدروپسرتالشی زندگی میکردند.پادشاهی به مردم قول دادهرکس بتواندتعداددره های سوه لون رابشمارددخترش رابه اومیدهد.پسرتالشی باپدرش نزدپادشاه رفت وگفت که...