-
-غلط های املایی مشهور
سهشنبه 17 مرداد 1396 04:07
- غلط های املایی مشهور باتلاق/ باطلاق: واژه ی باتلاق ترکی اسـت، نه عربی. پس نوشـتن آن با حرف « ت» درسـت اسـت. باغ ها / باغات: واژه ی باغ فارسی اسـت و جمع بسـتن آن به « ات » عربی نا درسـت اسـت. بوالهوس / بلهوس: پیشـوند « بُل » برسـر برخی واژه های فارسی می آید ومعـنای پـُر، بسـیار و فراوان دارد، برابر این پیشوند در زبان...
-
اهمیت زبان فارسی در عصر دهکده جهانی
شنبه 7 مرداد 1396 14:13
اهمیت زبان فارسی در عصر دهکده جهانی جهانیشدن- محمد عجم: در سالهای اخیر برخی نویسندگان و وبلاگنویسان گمان میکنند که دهکده جهانی منجر به نابودی زبان فارسی خواهد شد. آنها نمیخواهند بپذیرند که فارسی تنها یک زبان نیست بلکه یک فرهنگ و یک تمدن و یک بخش اصلی هویت ایرانی است. آنها همچنین با کم انصافی به زبان فارسی و به...
-
ریشه شناسی لغات، آیا میدانید ریشه این واژه ها چیست؟
شنبه 7 مرداد 1396 14:00
ریشه شناسی لغات، آیا میدانید ریشه این واژه ها چیست؟ زِ پرتی : واژة روسی Zeperti به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمانقزاقهای روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد دیگرانمیگفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بارکسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته...
-
کشف یک تخته فرش نفیس ایرانی در ترکیه! /شایعه
جمعه 23 تیر 1396 01:54
کشف یک تخته فرش نفیس ایرانی در ترکیه! / کد 0101 متن شایعه "«کشف عجیب از هنر ایرانی در ترکیه» ﺩﺭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﺸﻨﺎﺳﺎﻥ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﮐﺸﻒ ﯾﮏ ﺗﺨﺘﻪ ﻓﺮﺵ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﻔﯿﺲﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺷﺪﻧﺪ . ﻧﻮﻋﯽ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﯾﺸﻢ ﺩﺭ ﺑﺎﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺵ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﮑﺎﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺧﺴﺎﺭﺗﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺵ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ .ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﮕﻔﺘﯽ...
-
شایعه ...سه پاس ........سپاس
جمعه 23 تیر 1396 01:45
سه پاس یا سپاس! متن شبهه: آیا معنی کلمه سپاس را می دانید؟ سپاس کلمه ای ایرانیست و یادگار زرتشت که همواره می گفت سه چیز را پاس بدارید: پندار نیک "پاس یک" گفتار نیک "پاس دو" کردار نیک "پاس سه" "پاس = پاسداشت و پاسداری از سه نیک" و ایرانیان با گفتن سه پاس "سپاس" به همدیگر...
-
واژه های بیگانه: واژه های پارسی
چهارشنبه 31 خرداد 1396 21:37
واژه های بیگانه : واژه های پارسی اولاد: فرزندان اولویت: برتری- نخستینگی اولیا: سرپرستان اولین: نخستین- آغازین اولیه: نخستین اهالی: باشندگان- مردمان اهالی بوشهر: مردمان بوشهر اهالی شهر: شهروندان اهانت: خوارداشت- سبک کردن- خارسازی اهتمام: پشتکار- کوشش اهدا کردن: پیشکش کردن اهداء: پیش کش اهداف: آماج اهرام ثلاثه: اهرام سه...
-
نگاهی به پیامدهای رواج زبان لمپنی در جامعه
شنبه 2 بهمن 1395 16:16
نگاهی به پیامدهای رواج زبان لمپنی در جامعه زبان فارسی زیرسایهِ لمپنیزم! شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ سار، پس از یافتن غذا، هربار که به آشیانهاش سر میزند، با جوجهدرشتی(جوجه فاخته) مواجه میشود که شباهتی به جوجههای متین خودش ندارد؛ و گاه پس از گرفتن غذا از منقار وی، با قلدری به مادرخواندهاش تُک میزند. زبان لمپنیزم، زبان...
-
میرزا حسن رشدیه؛ اولین موسس مدارس جدید ایران
شنبه 20 آذر 1395 18:42
میرزا حسن تبریزی (۱۲۳۰ تبریز - ۱۳۲۳ قم) مشهور به رشدیه، «موسس مدارس جدید ایران»، پدر آموزش نوین ایران، فرزند ملا مهدی از علمای بنام تبریز و سارا خانم نوه صادق خان شقاقی - که به امر فتحعلی شاه کشته شدند - است. او تحصیلات مقدماتی را نزد پدر دانشمند خود فرا گرفت و به دلیل استعداد و هوش و حافظه شگفت انگیزش، در اندک زمانی...
-
سپاس- ریشه شناسی واژه "سپاس"
سهشنبه 6 مهر 1395 11:40
سپاس فرهنگ لغت عمید (اسم، اسم مصدر) [پهلوی: spās] ‹سپاسه› [sepās] ۱. حمد؛ ثنا؛ درود؛ ستایش. ۲. شکر: ♦ سپاس خدا کن که بر ناسپاس / نگوید ثنا مرد مردمشناس (نظامی۵: ۸۳۱)، ♦ هنوزت سپاس اندکی گفتهاند / ز بیورهزاران یکی گفتهاند (سعدی۱: ۱۷۴)، ♦ به این سپاس که مجلس منوّرست به دوست / گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز (حافظ:...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 شهریور 1395 05:31
لغات ترکی موجود در زبان انگلیسی لغات ترکی موجود در زبان انگلیسی ترکی انگلیسی بؤگ big دیب deep "تپهtəpə" نوک و سر top "اوکوزöküz"ترکی . گاونر ox "بلbel" ترکی کمربندbelt "بولوکböluk"ترکی به معنی تکه"بولمک"به معنی تکه تکه کردن . بلوک،قطعه block...
-
مطالبی درباره برنج کاری
جمعه 22 مرداد 1395 01:33
اَشکل ašk Əl = شخم اول مزرعه ـ ریشه و ساقه برنج که پس از درو در مزرعه باقی می ماند(اَکلَه وز aškƏlavaz هم گفته می شود) پِروم perum = شخم دوم مزرعه پیشکاول piškāvƏl = شخم سوم که در واقع به منظور صاف و هموار و نرم و آماده کردن مزرعه برای انجام نشا انجام می شود. دوریِه durye = درو کردن درا dƏrā = داسی که برای دروی برنج...
-
دنج یک واژه ترکی است.
جمعه 22 مرداد 1395 01:31
دنج لغت نامه دهخدا دنج . [ دِ ] (ترکی ، ص ) در اصطلاح عامیانه از کلمه ٔ «دینج » ترکی به معنی خلوت و آرام . جای بی آمد و شد. جایی که خلوت و بی شور و جلب و هیاهو باشد. آرام و آسوده : گوش دنج . گوشه ٔ دنج . (یادداشت مؤلف ). جای امن و امان و جای آسایش و مخلا بطبع. (ناظم الاطباء). || در آذربایجان به صورت صفت برای انسان...
-
واژه،کلمه، لغت
دوشنبه 4 مرداد 1395 14:14
واژه فرهنگ لغت عمید (اسم) [پهلوی: vačak] [vāže] لغت؛ کلمه. کلمه فرهنگ لغت عمید (اسم) [عربی، جمع: کلِم و کلمات] [kale(a)me] ۱. سخن. ۲. لفظی که معنی داشته باشد؛ آنچه انسان بر زبان میراند و مطلب خود را بهوسیلۀ آن بیان میکند؛ یک جزء از کلام. لغت فرهنگ لغت عمید (اسم) [عربی: لغة، جمع لُغات] [loqat] ۱. واژه؛ کلمه. ۲....
-
دختر
یکشنبه 3 مرداد 1395 15:53
دختر از ویکیواژه فارسی (دُ تَ) ریشهشناسی پهلوی واژه ی «دختر» از ریشه ی «دوختن» که امروزه از بن مضارع آن «دوشـ» + «ـیدن» یعنی «دوشیدن» ساخته می شود، مشتق شده است. امروزه در بعضی از گویش های ایران، هنوز هم، «دوختن» به معنای «دوشیدن» به کار می رود. ( شاید ریشه ی اصلی دوختن از واژه ی «دوغ» به معنای «شیر» آمده بوده باشد....
-
اصطلاحات همیاری در فرهنگ شالیزار
یکشنبه 3 مرداد 1395 14:57
اصطلاحات همیاری در فرهنگ شالیزار نسرین سیدنژاد مقدمه یاریگری از ویژگی های جوامع سنتی است. جامعه ی سنتی ما نیز در گذشته و حال، در موارد گوناگون و برای مقابله با دشواری های زندگی اجتماعی به چنین راه حل هایی نیازمند بوده و هنوز نیز نیازمند است.فقر اقتصادی، فقدان امنیت، شرایط اقلیمی و جغرافیایی دشوار در درازای زمان، به...
-
شالیزار
یکشنبه 3 مرداد 1395 01:13
شالیزار فرهنگ لغت عمید (اسم) [سنسکریت. فارسی] [šālizār] زمینی که در آن برنج کاشته باشند؛ کشتزار برنج؛ شالیپایه بیجار، بِجار در گویش تالشی درو فرهنگ لغت عمید (بن مضارعِ درویدن و درودن) [dero[w]] ۱. = درویدن ۲. (اسم مصدر) برش بوتههای جو و گندم یا گیاهان دیگر از روی زمین با داس یا ماشین درو. ⟨ درو کردن: (مصدر متعدی)...
-
خویشاوندی زبان تالشی و بختیاری
شنبه 2 مرداد 1395 12:34
ت : تالشی ب: لری بختیاری آتاشه (ت) تراشیدن - تاش و فعل تاشیدن (ب) ازریشه تاشیتن پهلوی به معنی درست کردن و خلق نمودن و سیقل دادن . با ساختار گذشته(ماضی - تاشت) و آینده (مضارع - اِتاشه) و فعل امر(بتاش)عیناً چون ساختار افعال زبان فارسی که در زبان لری بختیاری بجای شش ساخت مسقبل از فعل اخباری استفاده می شود . تاوه(ت) تافتن...
-
طلا، زر در اصطلاح فارسی
شنبه 2 مرداد 1395 00:41
طلا فرهنگ لغت عمید (اسم) [عربی: طِلاء] (شیمی) [talā] فلزی زردرنگ، چکشخوار، و گرانبها که در ضرب سکه و ساختن جواهر به کار میرود؛ زر. ⟨ طلای سفید: (شیمی) = پلاتین لغت نامه دهخدا طلا. [ طِ / طَ ] (از ع ، اِ) زر (در اصطلاح فارسی ). زر سرخ . بکسر اول معروف است که به عربی ذهب خوانند. (برهان ). زر خالص و صاحب فرهنگ رشیدی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 تیر 1395 16:45
نام های تالشی ن ام های تالشی هر ملت ، جمعیت و قومی که در جایی زندگی می کنند به هنگام سخن گفتن درباره چیزهای مختلف بی شک نیاز به استفاده از نام افراد یا چیزها و حیوانات دارد.این مسئله سبب شده است که هر چیزی دارای نام مخصوص به خود باشد و این نام های گوناگون سبب می شوند که کاربر از بین گزینه های مختلف از یک نوع، هرگز...
-
وجه تسمیه سرعین
پنجشنبه 31 تیر 1395 16:40
وجه تسمیه سرعین سرعین به زبانی ترکی (سریین) به معنای محل خنک میباشد سرعین در فرهنگ لغات عربی به معنی سرچشمه میباشد. در ادوار گذشته ازاین منطقه به نامهای ساری قیه، سارقین، سرائین، سرقین یادکرد میشده است. منبع
-
فرهنگ
پنجشنبه 31 تیر 1395 13:52
لغت نامه دهخدا فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ٔ ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و تربیت است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). به معنی فرهنج است که علم و دانش و ادب باشد. (برهان ) : ای زدوده سایه ات ز آیینه ٔ...
-
حیوانات به زبان انگلیسی
یکشنبه 27 تیر 1395 19:32
حیوانات به زبان انگلیسی نام معادل فارسی نام معادل فارسی bull گاو نر fox روباه cow گاو ماده bear خرس calf گوساله polar bear خرس قطبی horse اسب koala bear کوالا mule قاطر panda خرس پاندا pony اسب کوتاه wolf گرگ donkey الاغ tiger ببر sheep گوسفند lion شیر lamb بره leopard پلنگ goat بز hyena کفتار kid بزغاله elephant فیل...
-
گرگ
یکشنبه 27 تیر 1395 19:10
گرگ لغت نامه دهخدا گرگ . [ گ ُ ] (اِ) پارسی باستان ورکانا ، اوستایی وهرکه (گرگ )، پهلوی گورگ ، هندی باستان ورکه (گرگ )، ارمنی گل ، کاشانی ور، ورگ ، ورگ ، مازندرانی وُرگ ، کردی ورگ ، افغانی لوگ ، اُسّتی برق یا بیرق ، بیرنق ، بلوچی گورگ ، گورک ، یودغاورگ ، یغنابی ارک جانوری است وحشی از تیره ٔ گربه سانان از راسته ٔ...
-
سیومک (توکای سیاه)
یکشنبه 27 تیر 1395 11:27
توکای سیاه نام علمی : Turdus Merula نام انگلیسی: Blackbird نام فارسی: توکای سیاه مشخصات ظاهری: این پرنده، 21 سانتیمتر طول دارد و تماما سیا با منقار زرد است. پرنده ی جوان؛ د ر سال اول عمر؛ پرو بالش ثهوه ای تیره و منقارش زرد تیره است. پرنده ی ماده ، ب رنگ قهوه ای تیره با گلو سینه ی کمرنگ تر و خالدار دیده می شود. چانه...
-
آیا می دانید تالشان چرا خروس سفید را گرامی می دارند :
شنبه 26 تیر 1395 15:55
آیا می دانید تالشان چرا خروس سفید را گرامی می دارند : در فرهنگ مَزدیَسنا ( آیین زرتشت )، خروس از مرغان مقدس است و به فرشته ی بهمن اختصاص دارد. خروس در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را می راند و مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار می خواند. این حیوان با کمک سگ، در برانداختن دشمنان از همکاران سروش به شمار می رود....
-
برخی واژههای ژاپنی در فارسی
پنجشنبه 17 تیر 1395 14:08
برخی واژههای ژاپنی در فارسی واژه هایی نظیر کایزن، کانبان، گنبا، پنج اس و … که متخصصان آنها را بسیار به کار میبرند و یا در ورزشهای رزمی، واژههای کاراته، جودو، جوجوتسو (اغلب به شکل جوجیتسو)، کندو، کاراتهکا، جودوکا، سنسی، دان، تاتامی، دوجو، کاتا، کومیته، کیآی، تاچی و … ژاپنی هستند. chijiku ) 無花果 ) “انجیر“ از...
-
دنیا
سهشنبه 24 فروردین 1395 15:04
دنیا واژه نامه آزاد واژه اوستایی و پهلویک دنیا dunyā به معنای مکان زیرین یا جهان پایینی ساخته شده از واژه اوستایی دو به معنای دون فرو (مانند *دوچیسر=دون چهر-فرومایه-پست گوهر) و پسوند یا به معنای سازگاری سنخیت که امروزه یه خوانده میشود مانند واژه پهلویک گوبیا (گو+ب+یا) به معنای زبان (عضو دهانی) که میتوان آنرا گوبیه...
-
معرفی وبلاگهای لیثی حبیبی
جمعه 14 اسفند 1394 22:35
«رهروی گر جز به یک رنگی مشو - شادمانی گرد و دلتنگی مشو»(وبگاه وَشتَنِ واژه ها) سلام دوستان دو روز پیش به ضرورتی مطلبی نوشتم و قرار شد آن را به همراه مطالب دیگری اینجا بگذارم. برای من خارج شدن از جهان زیبای زبان، ادبیات و تحقیق بی نهایت دشوار است؛ به همین خاطر فعلن تصمیم گرفتم متن را همه جانبه ادامه ندهم. امیدوارم...
-
سیمرغ
سهشنبه 11 اسفند 1394 13:17
سیمرغ فرهنگ لغت عمید (اسم) [پهلوی: sēnē-murūk, sēn-mur] [simorq] در افسانهها، مرغی بسیاربزرگ که در کوه قاف آشیان داشته؛ سیرنگ؛ عنقا.
-
چه گونگی نوشتن همزه در زبان فارسی
دوشنبه 10 اسفند 1394 23:04
چه گونگی نوشتن همزه در زبان فارسی مرتضی کاخی چه گونگی ن وشتن همزه در زبان فارسی در زبان فارسی «همزه» را می توان به این صورت ها نوشت: اَ (مانند: اَسب)، ـئـ (مانند: هیئت) ، ؤ (مانند: سؤال)، ءِ (مانند: جزء) نخست باید به دو نکته ی مهم اشاره کرد: ۱- نشانه ی «ء» که بر روی برخی واژه های فارسی می آید، مانند: خانۀ من و نامۀ...