برابر (معادل) پارسی (فارسی) واژه (لغت) ییلاق واژه (های) تابستانگاه است.
(اسم) [ترکی، مقابلِ قشلاق]
[yeylāq]
۱. سردسیر؛ کوهپایه و جای سرد.
۲. محل خوشآبوهوا در خارج شهر که در فصل تابستان در آنجا بهسر میبرند؛ ایلاق.
در مورد واژه ییلاق گه گفته میشود واژه ای مغولیست در زبان ایرانی باستان بنام گیریه نامیده می شد که به مفهوم مراتعی بوده به عنوان محل دامداری سنتی و چرای دام این واژه از دو بخش (گی) + (ریه) تشکیل شده که واژه (گی) به معنی احشام مختلف اهلی است که توسط چوپانهائی که (گیهَ وون = نگبان گله ) به چرا برده میشود اما واژه (ریه ) به معنی رد پا و اثر و مفهوم مسیر حرکت احشام و انسان را میرساند که مجموعاً اصطلاحی است که در زبانهای پارسی باستان و میانه بجای ییلاق بکار برده میشد اکنون نیز در نواحی تات زبان و تالش به ییلاقات گیریه گفته میشود.
نوشته:علی ماسالی
گیریه= (گی) + (ریه) تشکیل شده که واژه (گی) به معنی احشام مختلف اهلی واژه (ریه ) به معنی رد پا و اثر و مفهوم مسیر حرکت احشام و انسان گیهَ وون = نگبان گله