هیرکانی: وِهْرْکَه (اوستایی)/ وَرکانَه (فارسی باستان)/
وِرکَه (سنسکریت)/ میرقَنَیَئیپ (عیلامی). سرزمینهای حدود گرگان و جنوب
شرقی دریای کاسپین/ مازندران. وهرکانه یکی از نواحی متصرفه حکومت هخامنشی
بود.
خور: هور/ خورشید/ خْوِنْگ و هْوَر و هْوَرِخْشَئِتَه
(اوستایی). خورشید و ایزد نگاهبان آن. یکی از یشتهای اوستا به خورشید
اختصاص دارد. نام روز یازدهم از ماه (برج) خورشیدی در گاهشماریهای ایرانی.
نام روز یکشنبه (خورروز/ مهرروز) در گاهشماری مانوی. همچنین ← خرمروز.
کاسی: کاسّو/ کاشو/ کاسپی/ کاسیت. نام
سرزمین و مردمانی که در هزارههای سوم و دوم قبل از میلاد در غرب ایران
امروزی و در کوههای زاگرس میزیستند و نام آنان بطور عموم به همه ساکنان
ایران (یعنی سرزمینهای شرق بینالنهرین) نیز اطلاق میشد. آنان سوارکار و
فلزگر بودند و نخستین اشیای آهنی را ساختند. کاسیان توانستند به مدت پانصد
سال بر بینالنهرین حکومت کنند و اسب و آهن را به بینالنهرین ببرند.
کاسیان بسیاری از آثار مدون بینالنهرین را گردآوری و نگهداری کردند. به
نظر میرسد که ارتباطهایی بین کاسیان و کاوه آهنگر وجود داشته باشد و کاوه
شکل داستانی آن مردمان بوده باشد. کاسیان رنگ آبی را رنگ خداوند بشمار
میآوردند و «کاشّو/ کاسّو»، نام خدای بزرگ آنان به معنای «رنگ آبی» است.
به نظر میرسد که نام کاسی نیز از نام رنگ آبی و نام خدای بزرگ آنان گرفته
شده است. امروزه همچنان واژه «کاس» برای رنگ آبی در گویشهای محلی بکار
میرود. برای نمونه در گیلان، مردان با چشم آبی را «کاسآقا» خطاب میکنند.
در کتیبه سومری «اِنمِرکار و فرمانروای اَرَته» از نیایشگاهی با نام
«اِزَگین» در اَرَتَه/ اَرَتا (به احتمال در نواحی هلیلرود در جنوب جیرفت)
یاد شده که معنای سنگ لاجورد را میدهد و گویا یک نیایشگاه کاسی بوده است.
کاسیان نام مردوک خدای بزرگ بابلی را به صورت «شوگورو» یاد میکردند که به
معنای «بزرگترین سرور» بوده و با معنای نام اهورامزدا (سرور دانا/ سرور
خردمند) در پیوند است.
منبع:http://irania.ir/
سهشنبه 22 دی 1394 ساعت 00:26