(اسم) [عربی: طِلاء] (شیمی)
[talā] فلزی زردرنگ، چکشخوار، و گرانبها که در ضرب سکه و ساختن جواهر به کار میرود؛ زر.
⟨ طلای سفید: (شیمی) = پلاتین
طلا. [ طِ /
طَ ] (از ع ، اِ) زر (در اصطلاح فارسی ). زر سرخ . بکسر اول معروف است که
به عربی ذهب خوانند. (برهان ). زر خالص و صاحب فرهنگ رشیدی نوشته که غالباً
لفظ طلا معرب تله است که لفظ هندی است و بکسر فوقانی و تشدید لام بمعنی زر
و بمعنی ملمع کردن و ملمع نیز آمده است و در سراج نوشته که طلا بمعنی زر
سرخ در اصل به تای قرشت بود بسبب اختلاط عجم و عرب به طای مطبقه نوشته اند
حتی که مطلا بمعنی زراندود استعمال کنند. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به زر
طلا شود :
زمین را برنگ طلا رنگ داد [ مهر ]
جهان را ز نو فر واورنگ داد.