دنج
لغت نامه دهخدا
دنج . [ دِ ] (ترکی ، ص ) در اصطلاح
عامیانه از کلمه ٔ «دینج » ترکی به معنی خلوت و آرام . جای بی آمد و شد.
جایی که خلوت و بی شور و جلب و هیاهو باشد. آرام و آسوده : گوش دنج . گوشه ٔ
دنج . (یادداشت مؤلف ). جای امن و امان و جای آسایش و مخلا بطبع. (ناظم
الاطباء). || در آذربایجان به صورت صفت برای انسان (مخصوصاً کودکان ) آرام و
بی آزار بکار رود، گویند: فلان کودک دنج است یا نادنج است . دنج بنشین .
دنج بمان .
جمعه 22 مرداد 1395 ساعت 01:31