عبدالکریم اصولی تالش
در این مقاله سعی شده است خویشاوندی زبان تالشی در برخی جهات با بعضی از زبانهای اروپایی، به ویژه زبان انگلیسی بر اساس نظریات زبانشناسی بررسی شود. زبان تالشی طبق نظریة زبانشناسان بزرگ جهان از شاخههای زبانهای هند و اروپایی است و از نظر تاریخی، خویشاوندی و حتی منشأ مشترک با زبانهای اروپایی، مانند انگلیسی، آلمانی، لاتین و یونانی دارد.
مهاجرت اقوام آریایی و پراکنده شدن آنها در نقاط مختلف جهان، نقطة عطف اختلاف زبان آنهاست. بررسی تاریخی زبانهای ایرانی، در آغاز قرن هیجدهم در روسیه شروع شد. پ. س. پالاس در سال 1787م، به تنظیم «فرهنگ مقایسهای زبانها و نیمزبانها» در سنپترزبورگ پرداخت. وی در این واژهنامه 200 کلمه از زبانهای آسیایی را با 51 زبان اروپایی مقایسه کرد (عبداللهیف، 1352: ص17).
در قرن نوزدهم با آثار زبانشناسی که بر اساس مطالعات تاریخی نگاشته شده است، از جمله کتاب «ساخت تصریفی فعلهای سانسکریت با زبانهای زند، ارمنی، یونانی، لاتین و ژرمنی» تألیف دانشمند معروف آلمانی، فرانسبوپ مواجهایم. تحقیقات خودزکو در سال 1842م، در کتاب Specimens of the Popular Poetry of Persia نشاندهندة اولین کوششهای زبانشناسی در حوزة زبان تالشی است. اما دقیقترین تحقیقات در این زمینه، به وسیلة استارچفسکی (Starchevsky) در کتاب «فرهنگ دانستنیهای دایرهالمعارف» صورت گرفته است. وی در این کتاب، زبان تالشی را یکی از شش زبان اولیة ایرانی میداند که هم از نظر شکل، و هم از نظر واژگان با دیگر زبانهای ایرانی فرق عمده دارد. تلاشهای زبانشناسانی مانند برهزین، ریس، دمرگان، میلّر در توصیف زبان تالشی قابل ستایش است. میلّر در حقیقت، عمر خود را به مطالعه و تحقیق در زبان تالشی و کُردی گذاشت و ثمرة گرانبهای پژوهشهای او کتاب «زبان تالشی» و «متون تالشی» است که از سوی انستیتوی زبان آکادمی شوروی سابق چاپ شده است.
در سال 1853م، برهزین در کتاب Recherches sur les dialect persans مسائل دستوری گویشهای مازندرانی، گیلکی، تالشی و کُردی را جمعآوری کرد، ولی این اثر را میلّر سخت مورد انتقاد قرار داد (نک: همان، ص17). دِرن که در سال 1861-1860م، به لنکران سفر کرد، در گزارشی که به آکادمی علوم شوروی داد، روشن است که به مطالعة زبان تالشی مشغول بوده است. او دستور زبان تالشی را تنظیم کرد (همان: ص18). از میان زبانشناسان دیگر میتوان ریس را نام برد که در زبان تالشی تحقیق کرده است. وی برای مطالعة زبان تالشی به لنکران سفر کرد و در این سفر 250 اسم و صفت، 70 فعل و مواد دستوری دیگر، از جمله ضمیر، قید، عدد و 40 جملة تالشی و چند ترانه را گردآوری کرد و در سال 1885م، کتاب «در بارة تالشها، زبان و طرز زندگی آنها» را در تفلیس چاپ کرد (همان: ص21). در سال 1894م، در شمارة 20 «مجموعه مقالاتی دربارة سرزمین و مردم قفقاز» متنهای دو قصة کوتاه، به نامهای «سیب سحرآمیز» و «ترسو» منتشر شد. این داستانها توسط تیموربیک بایرام علیبیکوف، معلم مدرسهای در لنکران یادداشت شده بود. در سال 1901-1895م، ایرانشناس آلمانی، گیگر در کتاب Grundgriss der Iranischen Philologie دربارة زبان مازندرانی، گیلکی و تالشی نمونههایی ارائه داده است(نک: همان، ص23). در نگارش این مقاله دو روش زیر مطمح نظر بوده است:
الف: روش زبانشناسی تاریخی که تحولات مختلف زبانهای غیرمکتوب را بررسی میکند. در این روش، ساخت واژهها در زبانهای خویشاوند، یعنی زبانهایی که ریشة مشترک دارند، مقایسه می شوند و براساس آنها نیای مشترک آنها مشخص میگردد.
ب: روش ردهشناسی زبان (typological reconstruction) که با تقسیم زبانها به ردهها و سازهها، ویژگی مشترک آنها را استخراج و توصیف میکند. مانند قرار گرفتن صفت پیش از اسم در زبان انگلیسی که این ویژگی عیناً در زبان تالشی نیز وجود دارد.
اکنون به تطبیق ساخت معنایی و آوایی برخی از واژههای زبان تالشی با معادل انگلیسی آنها میپردازیم:
آگْلَه (âgla: تخممرغ) تالشدولابی که در تالشی گرگانرودی به صورت اوئه (uwa) تلفظ میشود، همان egg انگلیسی جدید و âg انگلیسی باستان است. لیو (liv/lif: برگ) تالشی، همان leaf انگلیسی است که در حالت جمع به صورت leaves ظاهر میشود، یعنی صامت f به v تبدیل میشود. برَه (bra: ابرو) تالشی، در انگلیسی جدید brow، و در انگلیسی باستان bru بوده است. اَسْتَه (asta: استخوان) تالشی، در متون علمی انگلیسی به صورت osto (مثلاً: ostology) دیده میشود. تَتْ (tat: داغ) تالشی، همان hot انگلیسی است که در آن ابدال h به t یا برعکس صورت گرفته است. این کلمه در تالشی عنبرانی tât تلفظ میشود که o دقیقاً در انگلیسی همین صدا را دارد. وِری (veri: خیلی) تالشی، در زبان انگلیسی very است که هم از نظر تلفظ، و هم به لحاظ معنی عیناً مثل هماند. لَم (lam: فلج، لنگ) تالشی، در انگلیسی جدید lame، و در زبان انگلیسی باستان، lam بوده است. جالبترین شباهت را در واژة دَراکْنسْتِه (darakneste: کشیدن) تالشی میبینیم. امر مفرد این کلمه، دَراکن (darâkən: بِکِش) با صورت انگلیسی میانة آن، یعنی dragen یا drakan، هممعنی و همآواست. پِگَتِه (pegate: برداشتن) تالشی، در انگلیسی، pick است. واژة وسْکَنْدِه (vəskande: کندن و به ژرفای چیزی رسیدن) تالشی، در انگلیسی scan است. scan در انگلیسیِ علمی- پزشکی به معنی اسکن کردن و به عمق و ژرفای چیزی رفتن است. پَشْ (paš: خاکستر) تالشی، با ابدال p به a در انگلیسی به صورت aš ظاهر شده است. معادل لفظی و معنایی برخی از واژههای تالشی امروز، در زبانهای انگلیسی، لاتین یا یونایی به کار میروند. جالب این است که این واژهها در زبان علمی انگلیسی، یونانی و لاتین هم استفاده میشوند. مانند: scan و buccal که به معنی لب و چانه و صورت است و در لاتین bucca بوده است. این کلمه با همین معنی در تالشی، به صورت بوک (buk: لب و لوچه) مستعمل است. کَه (ka: خانه) تالشی، در زبان علمی انگلیسی به صورت eco دیده میشود و ecology به معنی بومشناسی از همین ماده گرفته شده است. اسْتَرَة (әstara: ستاره) تالشی، در ساختمان astrology یا astronomy به کار میرود. در بسیاری از این واژهها حروف هیچ تغییری را نپذیرفتهاند. مانند: پرْتَه (pәrta: بخش یا قسمت اندک) و پسَه (pәsa: تکّه، قطعه) تالشی، که در انگلیسی به ترتیب به صورت part و piece به کار میروند.
در جدول زیر برخی از واژههای تالشی با معادل انگلیسی آنها نشان داده شده است:
معنی |
تالشی |
انگلیسی |
گره، گوشه، هر چیز برآمده |
angәl |
angle |
گرهدار، دارای گوشه |
angular |
angular |
توت فرنگی |
erә |
berry |
کلوچه، شیرینی مخصوص |
kuka/kuga |
cooky |
بریده، بخشی از چوب بریده |
kat |
cut |
وارد شدن، نفوذ کردن |
daše |
dashen |
پهن |
flak |
flat |
لیوان |
gula |
glass |
لاوک برنج و غیره |
laka |
lug/lugge |
میان، میانه، وسط |
min |
mene/mean |
رودخانه |
rәbâr |
river |
بلند شو |
perez |
rise/raise |
صدادادن، صدا کردن |
tingla/tiringa |
tingle |
بسیاری از واژههای تالشی که معنی خویشاوندی دارند، همچنین اعداد در اینجا ارائه نشدهاند، چون در زبان فارسی نیز همان کاربرد را دارند.
ضمیر فاعلی az (من) تالشی، معادل I انگلیسی است. ضمیر tә (تو) تالشی برابر thee یا thou انگلیسی است که امروزه به you بدل شده است. طرز قرار گرفتن صفت در جمله (ترکیبات وصفی) در زبان تالشی، درست مانند انگلیسی است؛ یعنی اول صفت و بعد اسم (موصوف) میآید. مانند:
تالشی: sәr-a sif (سیب سرخ)
انگلیسی: red apple (سیب سرخ)
از ویژگیهای مشترک دستور تالشی و انگلیسی کاربرد پیشوند an- یا ana- به معنی «نا»ی نفی است. مانند: ana-šur به معنی «ناشسته»، ana-pedâr یعنی «وزن نشده» که در انگلیسی به صورت ana-ariya «غیرآریایی» و ana-xial یعنی «بدون محور» آمده است.
واژة get انگلیسی به معنی به دست آوردن و معانی مختلف آن، در تالشی عیناً به همین معنی و لفظ به کار میرود و گذشتة آن، یعنی got، در تالشی به همین شکل تلفظ میگردد. مانند: گَتم gatәm (گرفتم).
افزودن پیشوند be در آغاز فعل get انگلیسی موجب تغییر معنی میشود. مانند: beget. در تالشی به جای be از pe استفاده میکنند. مانند: پِگَتم pegatәm (برداشتم) یا پِوَشْتیم pevaštim (بالا رفتم). در بعضی از لهجههای تالشی be هم استفاده میشود.
فعل to be انگلیسی به معنی «بودن» از افعال مهم این زبان است. در تالشی هم همین جایگاه معنایی را دارد و با همین تلفظ در موارد مختلف به کار برده میشود. مثل:
تالشی: ka kâ be ( در خانه بودن)
انگلیسی: to be at home (در خانه بودن)
مثلاً be در جملات زیر که از زبان تالشی و انگلیسی انتخاب شدهاند، بسیار به هم شبیه هستند:
تالشی: basi ka kâ bәbi (باید در خانه باشی).
انگلیسی: you must be at home (باید در خانه باشی).
یکی دیگر از ویژگیهای مشترک تالشی و انگلیسی به کار بردن پسوند let در آخر اسم به عنوان علامت تصغیر است، با این تفاوت که در تالشی صامت t در آخر let حذف میگردد و به صورت le یا li در میآید. مانند: کلَلی kәla-li (دخترک) یا خردنلی xәrdan-li (بچة کوچک) که در انگلیسی به صورت book-let به معنی «کتاب کوچک» و pamph-let به معنی «جزوه» دیده میشود.
ویژگی مشترک دیگر انگلیسی و تالشی، به کار بردن -en به عنوان علامت جمع است. این پسوند در آلمانی نیز بسیار به کار میرود. مانند:
تالشی: دارن dar-en (درختها)، اسبن asb-en (اسبها)
انگلیسی: oxen ,children
وجوه اشتراک دیگری هم بین تالشی و انگلیسی وجود دارد که انشاء الله به صورت کتاب در فرصت مقتضی ارائه خواهد شد.
کتابنامه
اچیسن، جین (1371)، مبانی زبانشناسی، ترجمة محمد فائضی، تهران، انتشارات نگاه.
عبداللهیف. ح (1352)، گفتاری دربارة زبانهای رایج در جمهوری آذربایجان، ترجمة ح. صدیق، تهران، انتشارات بابک.
هال، رابرت (1350)، زبان و زبانشناسی، ترجمة محمدرضا باطنی، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی.
McKenzie.D.N.(1971). Pahlavi, English Dictionary, Oxford University
Press, Ely House, London, W.I.
Hornby.As (1948) Oxford Advanced Learners Dictionary of current
English, Oxford University Press.
Webster. Noah.(2002).Webster's New collegiate dictionary, G.C.
Merriam Company, Springfield Massachusstts, USA